به گزارش شهرآرانیوز؛ یک میزگرد گفت وگومحور تلویزیونی است. چند نفر اسرائیلی نشسته اند دارند درباره یحیی سنوار حرف میزنند. از سالهایی میگویند که در زندانهای اسرائیل اسیر بود. سالهای ۱۹۸۸ تا ۲۰۱۱. یعنی بیشتر از ۲۲ سال از بهترین سالهای عمرش را. چای حن، یکی از مسئولان امنیت داخلی رژیم اسرائیل است. میگوید یک بار سنوار در دل یکی از صدها ساعت بازجویی، چیزی گفته که هرگز فراموش نمیکند.
با همان قاطعیت و خون سردی همیشگی نگاهش کرده و انگار این بدیهیترین تصویر آینده جهانش باشد گفته: «من الان در زندان اسرائیل اسیر شما هستم. اما بدان بعد از چندین سال تو و خانواده ات اسیر ما میشوید. آن روز، این حرف چیزی شبیه به خیالات بود، اما حالا خیلی خوب میفهمم از چه چیزی حرف میزد. این یعنی جنبش حماس عمیقا معتقد است یک جنبش همیشگی و شکست ناپذیر است. برای آنها مهم نیست تا چه اندازه بمباران کنیم و ویرانی به بار بیاوریم. حماس، یک جنبش پایدار است.» چای حن، صدای اسرائیل بود.
اسرائیلی که خیلی زود پس از جریان مبادله تعداد زیادی از زندانیان حماس و جنبش فتح با گلیعاد شلیط در سال ۲۰۱۱، از آزادی یحیی سنوار پشیمان شد و اقرار کرد این اقدام، اشتباهی مرگ بار برای اسرائیل بود. آنها توی آن بیست سال شاهدان عینی نبوغ، شجاعت و مقاومت سنوار بودند. زندان برای او، یک دانشگاه بود. جایی برای آشنایی با زبان، تاریخ و روحیات دشمن قسم خورده اش.
روزها، روزنامههای اسرائیلی را رصد میکرد، برنامههای رادیویی عبری را گوش میداد و شبها با مطالعه کتابهایی از رؤسای اطلاعاتی صهیونیستی به خواب میرفت. عبری را مثل زبان مادری یاد گرفته بود و جوری جسورانه حرف میزد که یک بار در یک مصاحبه در زندان با گزارشگر رژیم با موضعی صریح و آشکار از حماس گفت: «واضح میگویم؛ ما سرسختیم. زندگی را برای اسرائیلیها دشوار کرده ایم. برای ما مهم است رژیم صهیونیستی بداند ما به عنوان حماس، دوستدار اسرائیل نخواهیم بود. شرم آور است اگر چنین باشد!»
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۰، اسرائیل با هدف ترور یحیی سنوار، خانه اش را در خان یونس جایی حوالی جنوب نوار غزه شناسایی و بمباران کرد. رژیم یقین داشت سنوار ترور شده و فرمانده میدانی حماس از بین رفته است. خبر داشت رسانهای میشد که یک عکس، در نهایت غافل گیری، حیثیت نداشته اسرائیلیها را به بازی گرفت. یحیی به خانهای که حالا یک ویرانه بود، بازگشت.
نشست روی مبل خانه اش در میان انبوه ضایعات ساختمانی، پا روی پا انداخت، دست هایش را دو طرف مبل گذاشت، با پیراهن سفید و کفشهای برق افتاده، رو به دوربین لبخند زد و خیلی زود عکس را در فضای رسانهای منتشر کرد. همین یک قاب شسته رفته با سیاست از پیش تعریف شده و هوشمندی سنوار در جنگ روانی با اسرائیلیها بود که آنها را برای هزارمین بار از تصمیم آزادی سازی اش در جریان مبادله اسرا پشیمان کرد.
او در زندانهای اسرائیل نه فقط زبان عبری، که سازوکار جنگ روانی با اسرائیلیها را شناخته بود. میدانست با چه تکنیکهایی میتواند با آنها مقابله به مثل کند. زبان رجزخوانی شان را بلد بود. به وقتش از انظار پنهان میشد و به وقتش در کوچههای شهر آزادانه قدم میزد و جوانان مقاومت را به آغوش میکشید. مثل یک بمب ساعتی در جریان بود و اسرائیل، هربار برابر اقدامی تازه از او رودست میخورد.
پس از این که اسماعیل هنیه در تهران به شهادت رسید و مدتی بعد، جنبش مقاومت اسلامی حماس در بیانیهای یحیی سنوار را به عنوان رئیس دفتر سیاسی حماس معرفی کرد، اسرائیلیها از حذف هنیه اظهار پشیمانی کردند. آنها اگر میدانستند پس از هنیه، سنوار روی کار خواهد آمد، هرگز او را به شهادت نمیرساندند. زیرا سنوار در شرایط فعلی، مهرهای به شدت خطرناکتر به شمار میآمد. کار برای اسرائیلیها دشوارتر شده بود.
شبیه فیلمهای سینمایی است. شبیه سکانس پایانی بادیگارد حاتمی کیا. کوادکوپتر از پنجره به ساختمان نیمه جان درهم کوبیدهای وارد میشود که یک شوالیه، یک ناجی، یک قهرمان، یک بادیگارد با صورت پوشیده و تن زخمی دارد روی یک مبل خاکی نفس نفس میزند. او همان سنوار است؟ همانی که روزی با پیراهن اتوکشیده نشست روی بقایای مبل خانه اش؟ کوادکوپتر جلوتر میرود. صورتش پیدا نیست. سری میچرخاند و با آخرین قوتی که در جانش مانده، یک تکه چوب سمت کوادکوپتر پرتاب میکند. هنوز زنده است. زنده و جنگنده.
از گره ابروها و قاطعیت در نگاهش میشود فهمید او همان بادیگارد مقاومت است در تونلی به وسعت یک خانه ویرانه. موسیقی متن بادیگارد حاتمی کیا بی اختیار مرور میشود. کسی باقی تصاویر را ندیده. هیچ پلانی از لحظه شلیک تانک به بقایای خانهای که سنوار در آن سنگر گرفته در دست نیست. پلان بعدی، تصویری از سربازان اسرائیلی است که حالا پس از اتمام کار، جرئت کرده اند به پیکر بی جان یحیی نزدیک شوند. او حالا با چشمهای بسته خطری برایشان ندارد.
با این حال محتاطانه جیبهای پیراهنش را بررسی میکنند. دوربین میلرزد و عین بزدلانی که با پای لرزان از کمینگاهشان بیرون آمده اند، به سنوار نزدیک میشوند. زانوی درهم شکسته اش پیداست. انگشت اشاره دست چپش قطع شده. یک نفر دارد جیب هایش را وارسی میکند. پلان بعد، چیزی بیشتر از چند عکس نیست.
آنچه از یحیی مانده، چند ورق اسکناس، یک فشنگ، مدرک شناسایی، رشتهای تسبیح، عطر، چند ادعیه جیبی و یک شکلات نعنایی دربسته است که هیچ وقت باز نشد. بعد از تطبیق دی انای و اعلام رسمی خبر شهادت سنوار، اسرائیلی ها، مستانه پیک شادی سرمی کشند، مثل همان شبی که از خبر شهادت اسماعیل هنیه، از خود بی خود شده بودند. اما رژیم صهیونیستی حافظه سیاسی فراموش کاری دارد. انگار نه انگار همین دیروز بود از جانشینی سنوار به وحشت افتاده بود و از ترور هنیه پشیمان بود. سنوار چه خوب گفت: «ما سرسختیم و زندگی را برای اسرائیلیها دشوار کرده ایم.»
یحیی سنوار در بازه اسارتش در زندان اسرائیل، زبان عبری میآموزد و رمان «خار و میخک» را به همین زبان مینویسد.
«خار و میخک» که در زندان اسرائیل نوشته شده است، نه تنها یک اثر داستانی، بلکه گواهی عمیق بر روح پایدار غزه است. این روایت از داستان سرایی سنتی فراتر میرود تا نگاهی خام و بدون فیلتر به آن ارائه دهد.
این کتاب مبارزات روزمره یک خانواده فلسطینی در اردوگاه ساحلی غزه را به تصویر میکشد که بازتابی از امور شخصی در واقعیتهای خشن است. این داستان، سرنوشتهای شخصی را با آشفتگیهای سیاسی بزرگتر پیوند میدهد و نشان میدهد که چگونه زندگیهای فردی به طور محسوسی از طریق مبارزات ملی نشان داده میشود، ما با محمود، پسر بزرگتر خانواده، که به چهره محبوب مقاومت و راوی این داستان تبدیل میشود آشنا میشویم.
سفری که او را از درون نگری به عمل گرایی هدایت میکند، همان طور که روایت آشکار میشود، ما را به چالش میکشد تا سختیهای پیش رو و انعطاف پذیری و پیوند مشترکی که این خانواده با مردم فلسطین دارد که آنها را به سمت امید و استقامت سوق میدهد، بهتر درک کنیم. «خار و میخک» به عنوان یک فراخوان برای درک واقعیت فلسطین عمل میکند، روایتی که از سوی کسی نوشته شده است که از سکوت خودداری و مستقیما با قلب جامعه جهانی صحبت میکند. روایتی از مقاومت، هویت عمیق فرهنگی و جست وجوی تسلیم ناپذیر برای آزادی و عدالت است که در صدای اصیل شخصیت هایش منعکس میشود.
این رمان ۲۱۲ صفحهای خیلی زود روی سایت فروش آمازون بارگذاری میشود، اما اسرائیلیها با فشارهای سیاسی خود آن را حذف میکنند.